نهج البلاغه ، انیس حکیم

نهج البلاغه حکمت عملی و راه روشن زندگی

نهج البلاغه ، انیس حکیم

نهج البلاغه حکمت عملی و راه روشن زندگی

۰۳بهمن

                                                زیارت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها english

سیده زهرا امینی
۱۵شهریور

               شهادت امام علی نمایه

 

حکمت 319:  

و قال علیه السلام: و فی القرآن نبا ما قبلکم و خبر ما بعدکم و حکم ما بینکم

ترجمه : اخبار گذشتگان و سرنوشت آیندگان و دستورات و احکام زندگی ، زندگان در قرآن وجود دارد.

اگر امیر مومنان ، فقط همین کلام را بر زبان رانده بود و دیگر هیچ، بنده هوشیار، راه زندگی خود را می یافت . امام در این کلام فرموده اند تمام آنچه ما باید از زندگی گذشتگان بیاموزیم تا راه زندگی را بخطا نرویم در قرآن آمده است و همچنین سرنوشت تمام مللی که در آینده نیز خواهند آمد در قرآن بیان شده است و در نهایت تمامی آنچه ما برای زندگی فعلی خود نیاز داریم در این کتاب مقدس بیان شده است.  

آیا بشر برای پیدا کردن راه درست زندگی به بیش از این سه نیاز دارد؟

 

سیده زهرا امینی
۲۰دی

حکمت 134

وَ قَالَ (علیه السلام): لَا یَکُونُ الصَّدِیقُ صَدِیقاً حَتَّى یَحْفَظَ أَخَاهُ فِی ثَلَاثٍ: فِی نَکْبَتِهِ وَ غَیْبَتِهِ وَ وَفَاتِهِ.

ترجمه :

و فرمود (ع): دوست را دوست نتوان گفت، مگر آن گاه، که در سه جاى آبروى دوست خود نگه دارد. یکجا به هنگامى که به بلایى گرفتار شود و یکى در هنگامى که حاضر نباشد و یکى بعد از مرگش.

از چیزی نمی ترسیدم

.....در همسایگی ما خانه ای بود که آه در بساط نداشت.مادرم که نام می پخت ، بچه های او می ایستادند به تماشا.هنوز ایستادن آن دو دختر در ذهنم مجسم است. مادرم چند دسته نان به آنها می داد و این عمل هر روز تکرار می شد.....

پدران و مادران مومن و پیرو پیامبر و ائمه فرزندانی شایسته و مطیع پروردگار و اوامر ایشان تربیت می کنند. از این بخش کوتاه زندگینامه خود نوشته سردار شهید سلیمانی در می یابیم که او و همه مردمان مطیع امیر مومنان، دوستی انسانها و کمک به آنها را از والدینشان به نیکویی آموختند و در عمل بکار بردند و در رفع بلا و گرفتاریِ  انسانهای عصر خویش، بخصوص هموطنان خود تا شهادت پیش رفتند و بوسیله شقی ترین انسانهای زمان خود شرحه شرحه شدند. انشاالله ما نیز مشمول دعای آنان واقع شویم. 

سیده زهرا امینی
۲۲آبان

حکمت 13

وَ قَالَ (علیه السلام): إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ، فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّةِ الشُّکْرِ.

ترجمه :

امام علیه السّلام (در ترغیب به سپاسگزارى از نعمتهاى خداوند) فرموده است:
هرگاه نمونه هاى نعمتها بشما رسید پس باز مانده آنرا با کمى شکر و سپاس دور نسازید (به اندک نعمتى که رسیدید سپاسگزارى کنید تا به بسیارى از آن برسید)

خداوند در قرآن کریم سوره 14 آیه 7 مى فرماید:

وَ إِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ وَ لَئِنْ کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابی لَشَدیدٌ

یعنى اگر شکر نعمت بجا آورید نعمت را براى شما مى افزایم، و اگر ناسپاسى کنید هر آینه عذاب من سخت است که گرفتار آن خواهید شد.

به گفته بعضى از شارحانِ نهج البلاغه، نعمت ها مانند گروه هاى پرندگان است که وقتى تعدادى از آنها بر شاخه درختى نشستند بقیه تدریجا به دنبال آنها مى آیند و شاخه ها را پر مى کنند; ولى اگر گروه اول صداى ناهنجار و حرکت ناموزونى بشنوند یا ببینند فرار مى کنند و بقیه هم به دنبال آنها مى روند و صحنه از وجودشان خالى مى شود.
همچنین بسیارى از نعمت ها به صورت تدریجى زوال مى پذیرند; هرگاه انسان در آغاز زوالش هوشیار باشد و به شکر قلبى و زبانى و عملى بپردازد مانع بازگشت و زوال تدریجى آن مى شود.

حقیقت شکر چیست؟
شکر سه مرحله دارد:

مرحله قلبى که انسان از نعمت هاى خدا خشنود و راضى و سپاسگزار باشد و مرحله زبانى که آنچه را درون قلب اوست بر زبان جارى سازد; ولى از همه مهم تر مرحله عملى شکر است و آن به طور شفاف این است که از نعمت هاى الهى درست بهره بردارى کند و اهداف این مواهب را در نظر گیرد و به سوى آن اهداف حرکت کند; اگر خدا عقلى براى درک نیک و بد به او داده از این عقل در مسیر شیطنت استفاده نکند و اگر او را مشمول موهبت آزادى کرده از این آزادى براى پیشرفت و تکامل بهره گیرد نه در مسیر بى بند و بارى و گناه و فساد همچنین در مورد اعضاى بدن که هر کدام موهبتى عظیم است و در مورد مال و ثروت و فرزند و همسر. بسیارند کسانى که شکر قلبى و زبانى دارند; ولى در مرحله شکر عملى مقصرند.
اگر در مفهوم شکر به آن گونه که در بالا گفته شد دقت کنیم فلسفه آن نیز روشن مى شود، زیرا این مواهب مال ما نیست، از سوى دیگرى است و آن را براى اهداف خاصى آفریده و اگر در غیر آن اهداف به کار گرفته شود خیانت در آن نعمت است.

و اما: خدا چه نیازى به تشکر و سپاسگزارى ما دارد؟

ممکن است انسان ها با سپاسگزارى تشویق شوند و آرامش روحى پیدا کنند. خدا که نیازى به اینها ندارد.
ولى از آنچه در بالا گفته شد فهمیدیم که سخن از نیاز خدا در میان نیست; سخن از نیاز من است که اگر نعمت ها و مواهب الهى را که براى اهداف خاصى است در غیر آن به کار گیرم طبیعى است که از آن محروم خواهم شد، زیرا خداوند حکیم است و حکیم این مواهب را به افراد لایق و وظیفه شناس مى دهد.
اضافه بر این کسانى که نعمت هاى الهى را ضایع مى کنند و در غیر اهداف آن مصرف مى نمایند در واقع اهانتى به ساحت قدس پروردگار کرده اند و از این جهت درخور عقوبتى هستند.

سیده زهرا امینی
۲۱آبان

حکمت 354

وَ هَنَّأَ بِحَضْرَتِهِ رَجُلٌ رَجُلًا بِغُلَامٍ وُلِدَ لَهُ، فَقَالَ لَهُ لِیَهْنِئْکَ الْفَارِسُ. فَقَالَ (علیه السلام):
لَا تَقُلْ ذَلِکَ، وَ لَکِنْ قُلْ شَکَرْتَ الْوَاهِبَ، وَ بُورِکَ لَکَ فِی الْمَوْهُوبِ، وَ بَلَغَ أَشُدَّهُ، وَ رُزِقْتَ بِرَّهُ.
 

ترجمه :

مردى در حضور او به مرد دیگرى که صاحب پسرى شده بود تهنیت گفت. و گفت: تولد یکه سوارکارت گوارا باد. امام فرمود:
چنین مگوى، بگوى بخشنده را سپاس گوى و آنچه بخشیده، بر تو مبارک باد. به سن رشد رسد و از نیکیهایش بهره مند گردد.

بى شک فرزند، موهبتى الهى است و پیش از هرچیز باید به فکر شکر واهب بود، نه اینکه آن را جداى از برکات الهى شمرد و به شجاعت آینده و یا غارتگرى او اندیشید و بعد از آن باید دعا کرد که خدا این فرزند را از خطرات حفظ کند تا مسیر تکامل را طى کند و به حدّ کمال برسد و مبدأ خیرات و برکات شود و نه تنها براى خودش بلکه خیر و نیکى او به دیگران هم برسد و چه خوب است که به هنگام تبریک گفتن براى مولود جدید به تمام این نکته ها توجه شود.

سیده زهرا امینی
۱۶آبان

حکمت 397 

وَ قَالَ (علیه ‏السلام): نِعْمَ الطِّیبُ الْمِسْکُ؛ خَفِیفٌ مَحْمِلُهُ، عَطِرٌ رِیحُهُ.

ترجمه :

و امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند (ع): مشک چه خوشبوى نیکویى است، در حمل سبک و رایحه ‏اش هم دلپذیر است.

گفتنى است که مِشک که در فارسى، هم به کسر میم و هم به ضم میم خوانده مى شود ماده اى است سیاه و بسیار معطر که از یک نوع آهو گرفته مى شود و در واقع خونى است که در کیسه اى در زیر شکم او پیدا مى شود سپس جدا شده و مى افتد. در آغاز به صورت مایع و تیره رنگ و بسیار معطر است و پس از خشک شدن سیاه مى شود و در واقع از عطرهاى تند است.

بوى خوش در اسلام و مخصوصاً احادیث پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) و ائمه هدى(علیهم السلام) بسیار مدح شده است و به مسلمانان دستور داده اند که از عطریات استفاده کنند و همیشه خوشبو باشند و مخصوصاً به هنگام نماز از بوى خوش استفاده نمایند. مرحوم کلینى در جلد ششم کافى از امام سجاد(علیه السلام) نقل مى کند که آن حضرت ظرفى داشت که در آن مشک بود و در کنار سجده گاهش مى گذاشت و هنگامى که مى خواست وارد نماز شود از آن بر مى داشت و خود را خوشبو مى ساخت; (کَانَتْ لِعَلِى بْنِ الْحُسَینِ(علیه السلام) قَارُورَةُ مِسْک فِى مَسْجِدِهِ فَإِذَا دَخَلَ لِلصَّلاَةِ أَخَذَ مِنْهُ فَتَمَسَّحَ بِهِ)

حتى براى روزه دار که بوییدن گل ها مکروه است استفاده از عطریات نه تنها ممنوع نیست بلکه توصیه شده است: در روایتى مى خوانیم:

«کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ(علیه السلام) إِذَا صَامَ تَطَیبَ بِالطِّیبِ وَیقُولُ الطِّیبُ تُحْفَةُ الصَّائِمِ;

امام صادق(علیه السلام) هنگامى که روزه مى گرفت از عطر استفاده مى کرد و مى گفت: عطر تحفه روزه دار است».
استفاده از عطر نه تنها در حال نماز و روزه بلکه در تمام حالات (جز در حال احرام) توصیه شده است .

سیده زهرا امینی
۲۶مهر

حکمت 24 

وَ قَالَ (علیه السلام): مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ.

ترجمه :

امام علی (علیه السلام) فرمودند:

از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است.

و اما کفاره به چه معناست؟

کفاره : چنان که از نامش پیداست ـ چیزى است که امر دیگرى را مى پوشاند.

در روایات اسلامى امور زیادى به عنوان کفاره گناه ذکر شده است، از جمله :

فقر، بیمارى، ترس از حاکم ظالم، خسارات مالى، غم و اندوه، ترس و وحشت، سجده هاى طولانى، انجام حج و عمره، زیارت قبور معصومان(علیهم السلام) مخصوصاً زیارت امام حسین(علیه السلام) و صلوات بر محمد و آل محمد.

با جمع بندی این دو مطلب ،بسیاری از مصائب بشر از  بلایا و بیماریها  گرفته تا فقر و خسارت مالی و حتی ترس از حاکم همانطور که در بین مردم گفته می شود، می تواند عذاب الهی نبوده، بلکه  کفاره گناهان وی باشد ولی اعمالی مانند، به فریاد مظلومان و بیچارگان رسیدن ، حتی تسلی به انسان غمگین تا عباداتی چون سجده و حج و زیارت معصومین بخصوص امام حسین علیه السلام ، کفاره هایی است که به دلیل اختیار  بنده بر انجامِ آنها مطمئنا از ارزش بالاتری در رشد و تکامل آدمی برخوردار است و آخرین کلام اینکه خدا نکند افراد خانه ای از بیماری و بلایا و یا انجام کار خیر دور باشند که مطمئنا ، آنها، رها شدگان الهی هستند که از مغفرت او بی بهره خواهند ماند و بدا به حال آنها 

سیده زهرا امینی
۲۳مهر

حکمت 131

وَ قَالَ (علیه السلام) -وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا یَذُمُّ الدُّنْیَا-: أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا، أَ [تَفْتَتِنُ] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْیَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟ أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیْهَا أَمْ هِیَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَیْکَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْکَ أَمْ مَتَى غَرَّتْکَ؟ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى؟ کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ وَ کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ؟ تَبْتَغِی لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ، لَا یُغْنِی عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ وَ لَا یُجْدِی عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ، لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِکَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ. إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ و ....

ترجمه:

امام علی علیه السلام ،وقتى که شنید مردى دنیا را نکوهش مى کند، چنین فرمود:

اى کسى که دنیا را نکوهش مى کنى و حال آنکه فریفته نیرنگهاى او هستى و به دروغهایش دلباخته اى. آیا هم فریفته دنیا هستى و هم نکوهشش مى کنى آیا تو او را گناهکار مى شمارى یا او تو را گناهکار مى شمارد؟ این دنیا از کى عقل از سرت ربود و سرگردانت نمود از کى فریبت داد آیا به جایى که پدرانت به خواب مرگ رفته اند و پوسیده اند تو را فریفته یا به آنجا که مادرانت در خاک سرد غنوده اند چه بیمارانى را، با دستهایت تیمار داشتى و چه دردمندانى را پرستارى کردى. برایشان شفا طلبیدى و از پزشکان، اوصاف بیماریشان را پرسیدى. نه داروى تو بى نیازشان کرد نه گریه هایت سودشان بخشید. نه ترس تو فایدتى در بر داشت نه به خواست خود رسیدى و نه، به نیروى خویش، بیمارى از آنان دور ساختى. دنیا، براى تو از او نمونه اى ساخت که مرگ او مرگ تو را ماند.
دنیا براى کسى که گفتارش را راست انگارد، سراى راستى است و براى کسى که حقیقت آن را دریابد، سراى عافیت است و براى کسى که از آن براى آخرتش توشه برگیرد، سراى توانگرى است و براى کسى که از آن پند پذیرد، سراى اندرز و موعظه است.
دنیا نمازگاه دوستان خداست، مصلاى ملایکه خداست و ....

 

اینجا (دنیا) محل نماز ملائکه است. مومنین هم که نماز می خوانند، ملائکه با آنهایند، که اگر کسی وضو بگیرد و برای نماز اذان و اقامه بگوید سه صف از ملائکه، پشت سر او به نماز می ایستند و لو اینکه در خانه تنها باشد. این را پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام فرموده اند..... مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ.  سه صف از فرشتگان به زمین می آیند و پشت سر شما نماز می خوانند و اینجا محل مصلی برای ملائکه ی خداست. در عرش آنها صرفا ایستاده اند. در جای دیگر رکو ع می کنند همواره راکعند یا اگر ساجدند همواره ساجدند هر کدام در هر مقامی که قرار دارد. اینجا محل نماز آنهاست می آیند پشت سر انبیا و اولیا علیهم السلام و مومنین.

حاج محمد اسماعیل دولابی

آیا نباید برای چنین دنیایی و چنین نمازی خدا را شکر گفت؟

 

سیده زهرا امینی
۲۲مهر

حکمت 403

وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ، خَذَلَتْهُ الْحِیَلُ.

ترجمه :

و امام علی علیه السلام فرمودند: کسى که به کارهاى گوناگون مى پردازد، چاره سازیهایش کارساز نتواند بود.

 

این حکمت امام علیه السلام در مدیریت زندگی شخصی و فعالیت کاری، کاربرد دارد. مدیریت صحیح، اصول و شرایطى دارد و امام علی علیه السلام به یکى از شرایط مهم در این کلام حکیمانه خود  اشاره کرده و آن شرط آنست که  مدیر باید، از پراکنده کارى بپرهیزد، کارها را از هم جدا کرده و هر کارى را به کسى یا به گروهى واگذار نماید و ناظرانى بر آن ها بگمارد. اما هرگاه به یک نفر یا یک گروه چندین کار متضاد و مختلف را بدهد به یقین همه آن ها ناقص خواهد شد و این برخلاف مدیریت صحیح است.

 مرحوم کلینى در کتاب شریف کافى، جلد 2، حدیثی از  امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که امام در این باب فرموده اند:

"إِنَّهُ مَنْ کَانَ هَمُّهُ هَمّاً وَاحِداً کَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ وَ مَنْ کَانَ هَمُّهُ فِى کُلِّ وَاد لَمْ یبَالِ اللَّهُ بِأَى وَاد هَلَکَ"

"به یقین کسى که یک هدف داشته باشد خداوند او را براى رسیدن به هدفش کمک مى کند اما آن کس که همّ او در وادى هاى مختلف است در هر وادى اى هلاک شود خدا او را کمک نخواهد کرد".

 جمله ای هم از شیخ بهایى در این باب،  معروف است که مى گوید:

"غَلَبتُ کُلَّ ذِی فُنون وَغَلَبنِى ذو فَنّ واحِد"

"بر تمام دانشمندانى که مثل من در علوم مختلفى کار کرده بودند غلبه کردم اما دانشمندى که تنها در یک علم فعالیت داشت بر من غلبه نمود"

انشاء الله ما بتوانیم برای مدیریت زندگی و فعالیتهایمان، با بکاربستن سخنان حکیمانه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، امام علی علیه السلام و دیگر ائمه ، نهایت بهره برداری از  عمرمان، این سرمایه مهم اهدایی پروردگار، نموده و در رستاخیز شرمنده پرورگار نباشیم.

 

سیده زهرا امینی
۲۰مهر

حکمت 42

 

وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِی عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا:
جَعَلَ اللَّهُ مَا کَانَ [مِنْکَ] مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِیهِ وَ لَکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئَاتِ وَ یَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِی الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِی وَ الْأَقْدَامِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ.
[قال الرضی رحمه الله تعالى و أقول صدق (علیه السلام)، إن المرض لا أجر فیه لأنه لیس من قبیل ما یستحق علیه العوض لأن العوض یستحق على ما کان فی مقابلة فعل الله تعالى بالعبد من الآلام و الأمراض و ما یجری مجرى ذلک و الأجر و الثواب یستحقان على ما کان فی [مقابل] مقابلة فعل العبد، فبینهما فرق قد بیّنه (علیه السلام) کما یقتضیه علمه الثاقب و رأیه الصائب].

 

ترجمه :

 

امیر مومنان علی علیه السلام  به یکى از اصحابش که بیمار شده بود چنین فرمود:
خداوند بیمارى تو را که از آن شکوه مى کنى، سبب کاستن از گناهانت قرار داده. زیرا در بیمارى اجر و ثوابى نیست، ولى گناهان را مى ریزد، آنسان، که برگ درختان مى ریزند. اجر و ثواب، حاصل گفتار به زبان است و کردار به دست و پاى. خداوند به سبب صدق نیت و باطن پاک، هر کس را که خواهد، به بهشت مى برد.
سید رضی مى گوید: امام (ع) راست گفته است و در بیمارى اجر و ثوابى نیست زیرا بیمارى از چیزهایى است که آن را عوض است نه مزد. عوض در برابر دردها و بیماریهایى است که از سوى خداوند بر بنده مى رسد، ولى اجر و ثواب در برابر عملى است که از بنده سر زده است پس میان عوض و ثواب فرقى است که امام با علم نافذ و رأى صواب خویش بیان فرموده است.

می دانیم درد و رنج ها و بلاها و حوادث ناگوار فلسفه ها متعددى دارد; یکى از آن فلسفه ها آمرزش گناهان است; یعنى خداوند مى خواهد بنده صالحش را که لغزشى داشته در همین دنیا پاک کند تا حساب او به قیامت نیفتد.

اضافه بر این، انسان در حال بیمارى توجه خاصى به خدا پیدا مى کند و گاه به یاد مرگ مى افتد و از گناهان خود توبه مى کند و همین بیدارى و آگاهى و توبه نیز سبب دیگرى براى ریزش گناهان اوست.

قرآن مجید

آیه 12 سوره یونس مى فرماید:

"وَإِذا مَسَّ الاِْنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً"

"هنگامى که به انسان زیان (و ناراحتى و بیمارى) برسد ما را (در هر حال) در حالى که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده است مى خواند"

هر چند براى بعضى این بیدارى موقتى است و با تغییر احوال و اوضاع و برطرف شدن آن ناراحتى به حال سابق باز مى گردند، همان گونه که قرآن در ادامه این آیه مى فرماید:

"فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَّمْ یَدْعُنا إِلَى ضُرّ مَسَّهُ"

اما هنگامى که ناراحتى او را برطرف ساختیم چنان مى رود که گویى هرگز ما را براى حل مشکلى که به او رسیده بود نخوانده است».

البته اگر این بیمارى بر اثر اعمال و طاعاتى باشد; مثلا سرباز مجاهدى که به سوى میدان جنگ مى رود، خسته و ناتوان و بیمار گردد این بیمارى که زاییده اطاعات اوست ممکن است اجر داشته باشد، همان طور که قرآن  در آیه 120 سوره توبه ،درباره مجاهدان فى سبیل الله مى فرماید:

"ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخْمَصَةٌ فی سَبیلِ اللّهِ... إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ"

"این به خاطر آن است که هیچ تشنگى، خستگى و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد... مگر این که به خاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود"
 


 

سیده زهرا امینی
۱۷مهر

حکمت 451

 

وَ قَالَ (علیه السلام): زُهْدُکَ فِی رَاغِبٍ فِیکَ، نُقْصَانُ حَظٍّ؛ وَ رَغْبَتُکَ فِی زَاهِدٍ فِیکَ، ذُلُّ نَفْسٍ.

ترجمه:

بی اعتناییت به کسی که به تو علاقه دارد بهره ات را از او کم می کند و علاقه ی تو به کسی که به تو بی اعتناست، ذلت توست.

 

این یک واقعیت مسلم است که اگر انسانى به ما اظهار محبت کند و ما به او بى اعتنایى کنیم خود را از دوستى و محبت و کمک هاى احتمالى او در مشکلات محروم ساخته ایم و به این ترتیب بهره کمى برده ایم. انسان عاقل و هشیار کسى است که دست هاى افراد لایقى را که به عنوان دوستى به سوى او دراز مى شود بفشارد و روزبه روز بر دوستان خود بیفزاید چراکه مشکلات زندگى به قدرى زیاد است که انسان به تنهایى از عهده حل آن ها برنمى آید ولى اگر دوستان فراوانى داشته باشد آن ها مى توانند به حل مشکلات او کمک کنند و این جاست که در ضرب المثل گفته اند: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار. به عکس، هرگاه کسى به انسان بى اعتنا باشد و انسان به او اظهار تمایل کند خود را خوار و بى مقدار کرده است. ضرب المثلى در فارسى هست که مى گویند: براى کسى بمیر که براى تو تب کند. ولى آن کس که محبتى ندارد و دست دوستى دراز نمى کند و احساسى در او وجود ندارد، به سراغ او رفتن اشتباه و خطاست.
امام صادق(علیه السلام) در حدیثى در بحارالانوار جلد هفتاد و یک صفحه 167 مى فرماید:

"مَنْ أَکْرَمَکَ فَأَکْرِمْهُ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِکَ فَأَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْهُ"

"کسى که تو را گرامى مى دارد گرامى اش بدار و کسى که تو را سبک مى سازد خود را از او دور ساز"

 

این کلام امام برای مسیولین نیز باید ملکه ذهن شود با کشورهایی که به ما احترام می گذارند و دست دوستی با ما می فشارند به دیده احترام نگریسته و با آنها دوستی برقرار کنیم و از کشورهایی که به ما بی اعتنایی می کنند و قصد بی احترامی و یا استعمار و استثمار دارند دوری گزینیم. 

سیده زهرا امینی
۱۴مهر

حکمت 472 

وَ قَالَ (علیه السلام) فِی دُعَاءٍ اسْتَسْقَى بِهِ: اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ السَّحَابِ، دُونَ صِعَابِهَا.
قال الرضی: و هذا من الکلام العجیب الفصاحة و ذلک أنه (علیه السلام) شبّه السحاب ذوات الرعود و البوارق و الریاح و الصواعق بالإبل الصعاب التی تقمص برحالها و تقص برکبانها و شبّه السحاب خالیة من تلک الروائع بالإبل الذلل التی تحتلب طیعة و تقتعد مسمحة.

 

ترجمه :

و امیر مومنان علی علیه السلام در طلب باران فرمودند (ع): بار خدایا، ما را باران ده از ابرهایى که به فرمان اند نه از ابرهایى چموش و سخت نافرمان.

سید رضى گوید: این سخنى است در فصاحت شگفت آور. زیرا ابرهاى تندر زاى آذرخش افکن همراه با بادها و صاعقه ها را به اشتران سرکش که بر مى جهند و بارهاى خود مى افکنند و سواران خود را بر زمین مى زنند، تشبیه کرده و ابرهاى خالى از تندر و آذرخش را به اشتران رام که، به آسانى، شیرشان را توان دوشید و، به آسانى بر آنها سوار توان شد.

نماز باران

در دستورات اسلامى وارد شده است که هرگاه باران تأخیر بیفتد و مردم در زحمت قرار گیرند رو به درگاه خدا آورند و بعد از سه روز روزه پى درپى به طور گروهى به خارج شهر بروند و در زیر آسمان نماز باران را که آداب خاصى دارد به جا آورند. از گناهان خود توبه کنند و خدا را به اسماء حسنایش بخوانند و دعا کنند تا باران رحمت الهى نازل گردد. بارها و بارها تجربه شده است ـ و ما خود نیز تجربه کردیم که خود داستان مفصلى دارد ـ که باران رحمت الهى به فاصله کمى بعد از نماز استسقاء باریده است. بسیارى از آداب آن مانند نماز عید است و در روایات آمده که اگر روز دوشنبه انجام شود بهتر است. مؤذنان پیشاپیش امام به سوى خارج شهر حرکت مى کنند و نماز بدون اذان و اقامه خوانده مى شود یکصد بار رو به قبله تکبیر مى گویند و یکصد بار رو به طرف راست، تسبیح و یکصد بار رو به طرف چپ ذکر «لا اله الا الله» و یکصد بار رو به مردم «الحمدلله» مى گویند و امام بعد از نماز خطبه مى خواند و مردم را در آن خطبه به دورى از گناهان و قیام به واجبات دعوت مى کند.

در این جا مناسب است از نماز باران باشکوهى یاد کنیم که امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در عصر مأمون به جا آورد و مایه حیرت مأمون و اطرافیانش شد.
جریان از این قرار است: هنگامى که مأمون، امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) را ولیعهد خود ساخت در آن سال باران نبارید، اطرافیان مأمون و آن ها که با امام(علیه السلام) دشمنى داشتند گفتند: ببینید، هنگامى که على بن موسى الرضا آمد و ولیعهد ما شد باران از ما قطع گردید. این سخن به گوش مأمون رسید و بر او سخت آمد به امام(علیه السلام) عرضه داشت: آیا مى شود دعایى کنى تا مردم از باران بهره مند شوند؟ امام(علیه السلام) فرمود: آرى. مأمون عرض کرد: کى انجام مى دهى (آن روز، جمعه بود) فرمود: روز دوشنبه این کار را انجام مى دهم زیرا شب گذشته پیغمبر گرامى(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیدم در حالى که امیرمؤمنان على(علیه السلام) با او بود به من فرمود: فرزندم! منتظر روز دوشنبه باش و در آن روز نماز باران را در بیابان بخوان و بدان که خداوند باران را بر این مردم خواهد فرستاد و آن ها را از فضیلت و کرامتى که نزد پروردگارت دارى باخبر خواهد ساخت (البته این احتمال نیز بعید نیست که یکى از مقدمات نماز باران گرفتن سه روز روزه است و امام(علیه السلام) مى خواستند روز شنبه و یکشنبه و دوشنبه را روزه بگیرند).
روز دوشنبه فرا رسید، آن حضرت به بیابان رفتند و جمعیت زیادى همراه ایشان از شهر خارج شدند، سپس امام بالاى منبر رفت و حمد و ثناى الهى به جا آورد و عرضه داشت: «خدایا، پروردگارا! تو حقّ ما اهل بیت را عظیم داشتى و بر همین اساس مردم به ما توسل جسته اند، همان گونه که تو امر کردى آنان امید به فضل تو دارند و منتظر احسان تواند، تو نیز بارانى نافع و فراگیر، بارانى بدون تأخیر و خالى از ضرر بر آنان فرو فرست، بارانى که پس از رسیدن آنان به خانه هایشان آغاز گردد».
راوى این خبر مى گوید: به آن خدایى که محمّد(صلى الله علیه وآله) را به حق مبعوث ساخت سوگند که پس از دعاى آن حضرت مشاهده کردیم ابرهاى متراکم در آسمان ظاهر شدند و رعد و برق شدیدى پدید آمد و مردم با سرعت به سوى خانه هایشان به راه افتادند گویى از باران شدیدى فاصله مى گرفتند.
امام(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: این ابر مربوط به شما نیست مربوط به فلان منطقه است. ابرها عبور کردند و گذشتند، ابر دیگرى ظاهر شد فرمود: این ابر نیز مربوط به شما نیست و مربوط به فلان منطقه است; ده بار ابرها آمدند و رفتند. هنگامى که ابر یازدهم ظاهر شد امام(علیه السلام) فرمود: این مال شماست، شکر خدا را به جا آورید و بدانید که این ابر نمى بارد تا وارد خانه هایتان شوید هنگامى که به خانه ها رسیدند باران دانه درشتى شروع به باریدن کرد به گونه اى که تمام ظرف ها و استخرها و بیابان ها پر از آب شد و مردم همگى زمزمه مى کردند: «هنیئاً لولد رسول الله کراماته; این کرامات بر فرزند پیغمبر گوارا باد».

شهادت امام رئوف ، امام رضا علیه السلام بر خانم فاطمه زهرا سلام الله علیه و فرزند ایشان آقا و امام عصر (عج) تسلیت باد.

 

سیده زهرا امینی