نهج البلاغه ، انیس حکیم

نهج البلاغه حکمت عملی و راه روشن زندگی

نهج البلاغه ، انیس حکیم

نهج البلاغه حکمت عملی و راه روشن زندگی

۱۶ مطلب در مهر ۱۴۰۰ ثبت شده است

۲۶مهر

حکمت 24 

وَ قَالَ (علیه السلام): مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ، إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ.

ترجمه :

امام علی (علیه السلام) فرمودند:

از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است.

و اما کفاره به چه معناست؟

کفاره : چنان که از نامش پیداست ـ چیزى است که امر دیگرى را مى پوشاند.

در روایات اسلامى امور زیادى به عنوان کفاره گناه ذکر شده است، از جمله :

فقر، بیمارى، ترس از حاکم ظالم، خسارات مالى، غم و اندوه، ترس و وحشت، سجده هاى طولانى، انجام حج و عمره، زیارت قبور معصومان(علیهم السلام) مخصوصاً زیارت امام حسین(علیه السلام) و صلوات بر محمد و آل محمد.

با جمع بندی این دو مطلب ،بسیاری از مصائب بشر از  بلایا و بیماریها  گرفته تا فقر و خسارت مالی و حتی ترس از حاکم همانطور که در بین مردم گفته می شود، می تواند عذاب الهی نبوده، بلکه  کفاره گناهان وی باشد ولی اعمالی مانند، به فریاد مظلومان و بیچارگان رسیدن ، حتی تسلی به انسان غمگین تا عباداتی چون سجده و حج و زیارت معصومین بخصوص امام حسین علیه السلام ، کفاره هایی است که به دلیل اختیار  بنده بر انجامِ آنها مطمئنا از ارزش بالاتری در رشد و تکامل آدمی برخوردار است و آخرین کلام اینکه خدا نکند افراد خانه ای از بیماری و بلایا و یا انجام کار خیر دور باشند که مطمئنا ، آنها، رها شدگان الهی هستند که از مغفرت او بی بهره خواهند ماند و بدا به حال آنها 

سیده زهرا امینی
۲۳مهر

حکمت 131

وَ قَالَ (علیه السلام) -وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا یَذُمُّ الدُّنْیَا-: أَیُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْیَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا [الْمُنْخَدِعُ] الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِیلِهَا، أَ [تَفْتَتِنُ] تَغْتَرُّ [بِهَا] بِالدُّنْیَا ثُمَّ تَذُمُّهَا؟ أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَیْهَا أَمْ هِیَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَیْکَ؟ مَتَى اسْتَهْوَتْکَ أَمْ مَتَى غَرَّتْکَ؟ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِکَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِکَ تَحْتَ الثَّرَى؟ کَمْ عَلَّلْتَ بِکَفَّیْکَ وَ کَمْ مَرَّضْتَ بِیَدَیْکَ؟ تَبْتَغِی لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ، لَا یُغْنِی عَنْهُمْ دَوَاؤُکَ وَ لَا یُجْدِی عَلَیْهِمْ بُکَاؤُکَ، لَمْ یَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُکَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِیهِ بِطَلِبَتِکَ، وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِکَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَکَ بِهِ الدُّنْیَا نَفْسَکَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَکَ. إِنَّ الدُّنْیَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِیَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا؛ مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ و ....

ترجمه:

امام علی علیه السلام ،وقتى که شنید مردى دنیا را نکوهش مى کند، چنین فرمود:

اى کسى که دنیا را نکوهش مى کنى و حال آنکه فریفته نیرنگهاى او هستى و به دروغهایش دلباخته اى. آیا هم فریفته دنیا هستى و هم نکوهشش مى کنى آیا تو او را گناهکار مى شمارى یا او تو را گناهکار مى شمارد؟ این دنیا از کى عقل از سرت ربود و سرگردانت نمود از کى فریبت داد آیا به جایى که پدرانت به خواب مرگ رفته اند و پوسیده اند تو را فریفته یا به آنجا که مادرانت در خاک سرد غنوده اند چه بیمارانى را، با دستهایت تیمار داشتى و چه دردمندانى را پرستارى کردى. برایشان شفا طلبیدى و از پزشکان، اوصاف بیماریشان را پرسیدى. نه داروى تو بى نیازشان کرد نه گریه هایت سودشان بخشید. نه ترس تو فایدتى در بر داشت نه به خواست خود رسیدى و نه، به نیروى خویش، بیمارى از آنان دور ساختى. دنیا، براى تو از او نمونه اى ساخت که مرگ او مرگ تو را ماند.
دنیا براى کسى که گفتارش را راست انگارد، سراى راستى است و براى کسى که حقیقت آن را دریابد، سراى عافیت است و براى کسى که از آن براى آخرتش توشه برگیرد، سراى توانگرى است و براى کسى که از آن پند پذیرد، سراى اندرز و موعظه است.
دنیا نمازگاه دوستان خداست، مصلاى ملایکه خداست و ....

 

اینجا (دنیا) محل نماز ملائکه است. مومنین هم که نماز می خوانند، ملائکه با آنهایند، که اگر کسی وضو بگیرد و برای نماز اذان و اقامه بگوید سه صف از ملائکه، پشت سر او به نماز می ایستند و لو اینکه در خانه تنها باشد. این را پیامبر (ص) و ائمه علیهم السلام فرموده اند..... مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِکَةِ اللَّهِ.  سه صف از فرشتگان به زمین می آیند و پشت سر شما نماز می خوانند و اینجا محل مصلی برای ملائکه ی خداست. در عرش آنها صرفا ایستاده اند. در جای دیگر رکو ع می کنند همواره راکعند یا اگر ساجدند همواره ساجدند هر کدام در هر مقامی که قرار دارد. اینجا محل نماز آنهاست می آیند پشت سر انبیا و اولیا علیهم السلام و مومنین.

حاج محمد اسماعیل دولابی

آیا نباید برای چنین دنیایی و چنین نمازی خدا را شکر گفت؟

 

سیده زهرا امینی
۲۳مهر

نعمت بلا

امام حسن عسگری علیه السلام فرمودند:
«ما مِنْ بَلِیَّة إِلاّ وَ لِلّهِ فیها نِعْمَةٌ تُحیطُ بِها.»:
هیچ بلایی نیست، مگر این که در آن از طرف خدا نعمتی است.

 

 امامتِ ، آقا صاحب الزمان(عج) بر پیروان و رهروان ایشان مستدام  و پر خیر و برکت باد.

سیده زهرا امینی
۲۲مهر

حکمت 403

وَ قَالَ (علیه السلام): مَنْ أَوْمَأَ إِلَى مُتَفَاوِتٍ، خَذَلَتْهُ الْحِیَلُ.

ترجمه :

و امام علی علیه السلام فرمودند: کسى که به کارهاى گوناگون مى پردازد، چاره سازیهایش کارساز نتواند بود.

 

این حکمت امام علیه السلام در مدیریت زندگی شخصی و فعالیت کاری، کاربرد دارد. مدیریت صحیح، اصول و شرایطى دارد و امام علی علیه السلام به یکى از شرایط مهم در این کلام حکیمانه خود  اشاره کرده و آن شرط آنست که  مدیر باید، از پراکنده کارى بپرهیزد، کارها را از هم جدا کرده و هر کارى را به کسى یا به گروهى واگذار نماید و ناظرانى بر آن ها بگمارد. اما هرگاه به یک نفر یا یک گروه چندین کار متضاد و مختلف را بدهد به یقین همه آن ها ناقص خواهد شد و این برخلاف مدیریت صحیح است.

 مرحوم کلینى در کتاب شریف کافى، جلد 2، حدیثی از  امام صادق(علیه السلام) نقل کرده که امام در این باب فرموده اند:

"إِنَّهُ مَنْ کَانَ هَمُّهُ هَمّاً وَاحِداً کَفَاهُ اللَّهُ هَمَّهُ وَ مَنْ کَانَ هَمُّهُ فِى کُلِّ وَاد لَمْ یبَالِ اللَّهُ بِأَى وَاد هَلَکَ"

"به یقین کسى که یک هدف داشته باشد خداوند او را براى رسیدن به هدفش کمک مى کند اما آن کس که همّ او در وادى هاى مختلف است در هر وادى اى هلاک شود خدا او را کمک نخواهد کرد".

 جمله ای هم از شیخ بهایى در این باب،  معروف است که مى گوید:

"غَلَبتُ کُلَّ ذِی فُنون وَغَلَبنِى ذو فَنّ واحِد"

"بر تمام دانشمندانى که مثل من در علوم مختلفى کار کرده بودند غلبه کردم اما دانشمندى که تنها در یک علم فعالیت داشت بر من غلبه نمود"

انشاء الله ما بتوانیم برای مدیریت زندگی و فعالیتهایمان، با بکاربستن سخنان حکیمانه پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله ، امام علی علیه السلام و دیگر ائمه ، نهایت بهره برداری از  عمرمان، این سرمایه مهم اهدایی پروردگار، نموده و در رستاخیز شرمنده پرورگار نباشیم.

 

سیده زهرا امینی
۲۰مهر

حکمت 42

 

وَ قَالَ (علیه السلام) لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ فِی عِلَّةٍ اعْتَلَّهَا:
جَعَلَ اللَّهُ مَا کَانَ [مِنْکَ] مِنْ شَکْوَاکَ حَطّاً لِسَیِّئَاتِکَ، فَإِنَّ الْمَرَضَ لَا أَجْرَ فِیهِ وَ لَکِنَّهُ یَحُطُّ السَّیِّئَاتِ وَ یَحُتُّهَا حَتَّ الْأَوْرَاقِ، وَ إِنَّمَا الْأَجْرُ فِی الْقَوْلِ بِاللِّسَانِ وَ الْعَمَلِ بِالْأَیْدِی وَ الْأَقْدَامِ. وَ إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یُدْخِلُ بِصِدْقِ النِّیَّةِ وَ السَّرِیرَةِ الصَّالِحَةِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ الْجَنَّةََ.
[قال الرضی رحمه الله تعالى و أقول صدق (علیه السلام)، إن المرض لا أجر فیه لأنه لیس من قبیل ما یستحق علیه العوض لأن العوض یستحق على ما کان فی مقابلة فعل الله تعالى بالعبد من الآلام و الأمراض و ما یجری مجرى ذلک و الأجر و الثواب یستحقان على ما کان فی [مقابل] مقابلة فعل العبد، فبینهما فرق قد بیّنه (علیه السلام) کما یقتضیه علمه الثاقب و رأیه الصائب].

 

ترجمه :

 

امیر مومنان علی علیه السلام  به یکى از اصحابش که بیمار شده بود چنین فرمود:
خداوند بیمارى تو را که از آن شکوه مى کنى، سبب کاستن از گناهانت قرار داده. زیرا در بیمارى اجر و ثوابى نیست، ولى گناهان را مى ریزد، آنسان، که برگ درختان مى ریزند. اجر و ثواب، حاصل گفتار به زبان است و کردار به دست و پاى. خداوند به سبب صدق نیت و باطن پاک، هر کس را که خواهد، به بهشت مى برد.
سید رضی مى گوید: امام (ع) راست گفته است و در بیمارى اجر و ثوابى نیست زیرا بیمارى از چیزهایى است که آن را عوض است نه مزد. عوض در برابر دردها و بیماریهایى است که از سوى خداوند بر بنده مى رسد، ولى اجر و ثواب در برابر عملى است که از بنده سر زده است پس میان عوض و ثواب فرقى است که امام با علم نافذ و رأى صواب خویش بیان فرموده است.

می دانیم درد و رنج ها و بلاها و حوادث ناگوار فلسفه ها متعددى دارد; یکى از آن فلسفه ها آمرزش گناهان است; یعنى خداوند مى خواهد بنده صالحش را که لغزشى داشته در همین دنیا پاک کند تا حساب او به قیامت نیفتد.

اضافه بر این، انسان در حال بیمارى توجه خاصى به خدا پیدا مى کند و گاه به یاد مرگ مى افتد و از گناهان خود توبه مى کند و همین بیدارى و آگاهى و توبه نیز سبب دیگرى براى ریزش گناهان اوست.

قرآن مجید

آیه 12 سوره یونس مى فرماید:

"وَإِذا مَسَّ الاِْنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً"

"هنگامى که به انسان زیان (و ناراحتى و بیمارى) برسد ما را (در هر حال) در حالى که به پهلو خوابیده یا نشسته یا ایستاده است مى خواند"

هر چند براى بعضى این بیدارى موقتى است و با تغییر احوال و اوضاع و برطرف شدن آن ناراحتى به حال سابق باز مى گردند، همان گونه که قرآن در ادامه این آیه مى فرماید:

"فَلَمّا کَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ کَأَنْ لَّمْ یَدْعُنا إِلَى ضُرّ مَسَّهُ"

اما هنگامى که ناراحتى او را برطرف ساختیم چنان مى رود که گویى هرگز ما را براى حل مشکلى که به او رسیده بود نخوانده است».

البته اگر این بیمارى بر اثر اعمال و طاعاتى باشد; مثلا سرباز مجاهدى که به سوى میدان جنگ مى رود، خسته و ناتوان و بیمار گردد این بیمارى که زاییده اطاعات اوست ممکن است اجر داشته باشد، همان طور که قرآن  در آیه 120 سوره توبه ،درباره مجاهدان فى سبیل الله مى فرماید:

"ذلِکَ بِأَنَّهُمْ لا یُصیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلا نَصَبٌ وَلا مَخْمَصَةٌ فی سَبیلِ اللّهِ... إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ"

"این به خاطر آن است که هیچ تشنگى، خستگى و گرسنگى در راه خدا به آنها نمى رسد... مگر این که به خاطر آن، عمل صالحى براى آنها نوشته مى شود"
 


 

سیده زهرا امینی
۱۷مهر

حکمت 451

 

وَ قَالَ (علیه السلام): زُهْدُکَ فِی رَاغِبٍ فِیکَ، نُقْصَانُ حَظٍّ؛ وَ رَغْبَتُکَ فِی زَاهِدٍ فِیکَ، ذُلُّ نَفْسٍ.

ترجمه:

بی اعتناییت به کسی که به تو علاقه دارد بهره ات را از او کم می کند و علاقه ی تو به کسی که به تو بی اعتناست، ذلت توست.

 

این یک واقعیت مسلم است که اگر انسانى به ما اظهار محبت کند و ما به او بى اعتنایى کنیم خود را از دوستى و محبت و کمک هاى احتمالى او در مشکلات محروم ساخته ایم و به این ترتیب بهره کمى برده ایم. انسان عاقل و هشیار کسى است که دست هاى افراد لایقى را که به عنوان دوستى به سوى او دراز مى شود بفشارد و روزبه روز بر دوستان خود بیفزاید چراکه مشکلات زندگى به قدرى زیاد است که انسان به تنهایى از عهده حل آن ها برنمى آید ولى اگر دوستان فراوانى داشته باشد آن ها مى توانند به حل مشکلات او کمک کنند و این جاست که در ضرب المثل گفته اند: هزار دوست کم است و یک دشمن بسیار. به عکس، هرگاه کسى به انسان بى اعتنا باشد و انسان به او اظهار تمایل کند خود را خوار و بى مقدار کرده است. ضرب المثلى در فارسى هست که مى گویند: براى کسى بمیر که براى تو تب کند. ولى آن کس که محبتى ندارد و دست دوستى دراز نمى کند و احساسى در او وجود ندارد، به سراغ او رفتن اشتباه و خطاست.
امام صادق(علیه السلام) در حدیثى در بحارالانوار جلد هفتاد و یک صفحه 167 مى فرماید:

"مَنْ أَکْرَمَکَ فَأَکْرِمْهُ وَ مَنِ اسْتَخَفَّ بِکَ فَأَکْرِمْ نَفْسَکَ عَنْهُ"

"کسى که تو را گرامى مى دارد گرامى اش بدار و کسى که تو را سبک مى سازد خود را از او دور ساز"

 

این کلام امام برای مسیولین نیز باید ملکه ذهن شود با کشورهایی که به ما احترام می گذارند و دست دوستی با ما می فشارند به دیده احترام نگریسته و با آنها دوستی برقرار کنیم و از کشورهایی که به ما بی اعتنایی می کنند و قصد بی احترامی و یا استعمار و استثمار دارند دوری گزینیم. 

سیده زهرا امینی
۱۴مهر

حکمت 472 

وَ قَالَ (علیه السلام) فِی دُعَاءٍ اسْتَسْقَى بِهِ: اللَّهُمَّ اسْقِنَا ذُلُلَ السَّحَابِ، دُونَ صِعَابِهَا.
قال الرضی: و هذا من الکلام العجیب الفصاحة و ذلک أنه (علیه السلام) شبّه السحاب ذوات الرعود و البوارق و الریاح و الصواعق بالإبل الصعاب التی تقمص برحالها و تقص برکبانها و شبّه السحاب خالیة من تلک الروائع بالإبل الذلل التی تحتلب طیعة و تقتعد مسمحة.

 

ترجمه :

و امیر مومنان علی علیه السلام در طلب باران فرمودند (ع): بار خدایا، ما را باران ده از ابرهایى که به فرمان اند نه از ابرهایى چموش و سخت نافرمان.

سید رضى گوید: این سخنى است در فصاحت شگفت آور. زیرا ابرهاى تندر زاى آذرخش افکن همراه با بادها و صاعقه ها را به اشتران سرکش که بر مى جهند و بارهاى خود مى افکنند و سواران خود را بر زمین مى زنند، تشبیه کرده و ابرهاى خالى از تندر و آذرخش را به اشتران رام که، به آسانى، شیرشان را توان دوشید و، به آسانى بر آنها سوار توان شد.

نماز باران

در دستورات اسلامى وارد شده است که هرگاه باران تأخیر بیفتد و مردم در زحمت قرار گیرند رو به درگاه خدا آورند و بعد از سه روز روزه پى درپى به طور گروهى به خارج شهر بروند و در زیر آسمان نماز باران را که آداب خاصى دارد به جا آورند. از گناهان خود توبه کنند و خدا را به اسماء حسنایش بخوانند و دعا کنند تا باران رحمت الهى نازل گردد. بارها و بارها تجربه شده است ـ و ما خود نیز تجربه کردیم که خود داستان مفصلى دارد ـ که باران رحمت الهى به فاصله کمى بعد از نماز استسقاء باریده است. بسیارى از آداب آن مانند نماز عید است و در روایات آمده که اگر روز دوشنبه انجام شود بهتر است. مؤذنان پیشاپیش امام به سوى خارج شهر حرکت مى کنند و نماز بدون اذان و اقامه خوانده مى شود یکصد بار رو به قبله تکبیر مى گویند و یکصد بار رو به طرف راست، تسبیح و یکصد بار رو به طرف چپ ذکر «لا اله الا الله» و یکصد بار رو به مردم «الحمدلله» مى گویند و امام بعد از نماز خطبه مى خواند و مردم را در آن خطبه به دورى از گناهان و قیام به واجبات دعوت مى کند.

در این جا مناسب است از نماز باران باشکوهى یاد کنیم که امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) در عصر مأمون به جا آورد و مایه حیرت مأمون و اطرافیانش شد.
جریان از این قرار است: هنگامى که مأمون، امام على بن موسى الرضا(علیه السلام) را ولیعهد خود ساخت در آن سال باران نبارید، اطرافیان مأمون و آن ها که با امام(علیه السلام) دشمنى داشتند گفتند: ببینید، هنگامى که على بن موسى الرضا آمد و ولیعهد ما شد باران از ما قطع گردید. این سخن به گوش مأمون رسید و بر او سخت آمد به امام(علیه السلام) عرضه داشت: آیا مى شود دعایى کنى تا مردم از باران بهره مند شوند؟ امام(علیه السلام) فرمود: آرى. مأمون عرض کرد: کى انجام مى دهى (آن روز، جمعه بود) فرمود: روز دوشنبه این کار را انجام مى دهم زیرا شب گذشته پیغمبر گرامى(صلى الله علیه وآله) را در خواب دیدم در حالى که امیرمؤمنان على(علیه السلام) با او بود به من فرمود: فرزندم! منتظر روز دوشنبه باش و در آن روز نماز باران را در بیابان بخوان و بدان که خداوند باران را بر این مردم خواهد فرستاد و آن ها را از فضیلت و کرامتى که نزد پروردگارت دارى باخبر خواهد ساخت (البته این احتمال نیز بعید نیست که یکى از مقدمات نماز باران گرفتن سه روز روزه است و امام(علیه السلام) مى خواستند روز شنبه و یکشنبه و دوشنبه را روزه بگیرند).
روز دوشنبه فرا رسید، آن حضرت به بیابان رفتند و جمعیت زیادى همراه ایشان از شهر خارج شدند، سپس امام بالاى منبر رفت و حمد و ثناى الهى به جا آورد و عرضه داشت: «خدایا، پروردگارا! تو حقّ ما اهل بیت را عظیم داشتى و بر همین اساس مردم به ما توسل جسته اند، همان گونه که تو امر کردى آنان امید به فضل تو دارند و منتظر احسان تواند، تو نیز بارانى نافع و فراگیر، بارانى بدون تأخیر و خالى از ضرر بر آنان فرو فرست، بارانى که پس از رسیدن آنان به خانه هایشان آغاز گردد».
راوى این خبر مى گوید: به آن خدایى که محمّد(صلى الله علیه وآله) را به حق مبعوث ساخت سوگند که پس از دعاى آن حضرت مشاهده کردیم ابرهاى متراکم در آسمان ظاهر شدند و رعد و برق شدیدى پدید آمد و مردم با سرعت به سوى خانه هایشان به راه افتادند گویى از باران شدیدى فاصله مى گرفتند.
امام(علیه السلام) خطاب به آنان فرمود: این ابر مربوط به شما نیست مربوط به فلان منطقه است. ابرها عبور کردند و گذشتند، ابر دیگرى ظاهر شد فرمود: این ابر نیز مربوط به شما نیست و مربوط به فلان منطقه است; ده بار ابرها آمدند و رفتند. هنگامى که ابر یازدهم ظاهر شد امام(علیه السلام) فرمود: این مال شماست، شکر خدا را به جا آورید و بدانید که این ابر نمى بارد تا وارد خانه هایتان شوید هنگامى که به خانه ها رسیدند باران دانه درشتى شروع به باریدن کرد به گونه اى که تمام ظرف ها و استخرها و بیابان ها پر از آب شد و مردم همگى زمزمه مى کردند: «هنیئاً لولد رسول الله کراماته; این کرامات بر فرزند پیغمبر گوارا باد».

شهادت امام رئوف ، امام رضا علیه السلام بر خانم فاطمه زهرا سلام الله علیه و فرزند ایشان آقا و امام عصر (عج) تسلیت باد.

 

سیده زهرا امینی
۱۳مهر

بخش دوم خطبه 2 نهج البلاغه

 و قال علیه السلام :..وَ أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ أَرْسَلَهُ بِالدِّینِ الْمَشْهُورِ وَ الْعَلَمِ الْمَأْثُورِ وَ الْکِتَابِ الْمَسْطُورِ وَ النُّورِ السَّاطِعِ وَ الضِّیَاءِ اللَّامِعِ وَ الْأَمْرِ الصَّادِعِ، إِزَاحَةً لِلشُّبُهَاتِ وَ احْتِجَاجاً بِالْبَیِّنَاتِ وَ تَحْذِیراً بِالْآیَاتِ وَ تَخْوِیفاً بِالْمَثُلَاتِ.

ترجمه :

امام علی علیه السلام فرمودند :..و شهادت مى دهم که محمد (صلى اللّه علیه و آله) بنده او و پیامبر اوست که او را فرستاد با آیینى چون آفتاب تابنده، پرآوازه و دانشى برتر و کتابى نوشته شده و فروغى تابان و پرتوى درخشان و فرمانى قاطع تا حق از باطل بازشناساند، و زنگ شبهت از دلها بزداید. محمد (صلى اللّه علیه و آله) براى اثبات پیامبرى خویش حجتها آورد و مردمان را با آیات کتاب خود بیم داد و با ذکر عقوبتها و کیفرها که بر امتهاى پیشین رفته بود، بترسانید.

 

زندگی رسول اکرم (ص) سرشار از فضایل انسانی، صفات پسندیده و سیر و سلوک پایدار می‌باشد که عظمت و بزرگی اصالت از آن نمودار است. به همین دلیل، خدای متعال او را به این صفت توصیف فرمود:

وَإِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظِیمٍ

و تو اخلاق عظیم و برجسته ‏اى دارى. (القلم/ 4).

از این‌ رو، خداوند می‌فرماید:

لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن کَانَ یَرْجُو اللَّهَ وَالْیَوْمَ الْآخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیرًا

مسلّماً براى شما در زندگى رسول خدا سرمشق نیکویى بود، براى آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد مى‏کنند. (الأحزاب/ 21).

رحلت رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام بر بی بی دو عالم خانم فاطمه زهرا سلام الله علیه تسلیت باد.

 

 

 

سیده زهرا امینی
۱۲مهر

خطبه 176(بخش سوم)

وقال علیه السلام : فضلُ القرآن
..... وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ قَائِلٌ مُصَدَّقٌ، وَ أَنَّهُ مَنْ شَفَعَ لَهُ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ شُفِّعَ فِیهِ وَ مَنْ مَحَلَ بِهِ الْقُرْآنُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ صُدِّقَ عَلَیْهِ، فَإِنَّهُ یُنَادِی مُنَادٍ یَوْمَ الْقِیَامَةِ: أَلَا إِنَّ کُلَّ حَارِثٍ مُبْتَلًى فِی حَرْثِهِ وَ عَاقِبَةِ عَمَلِهِ، غَیْرَ حَرَثَةِ الْقُرْآنِ، فَکُونُوا مِنْ حَرَثَتِهِ وَ أَتْبَاعِهِ؛ وَ اسْتَدِلُّوهُ عَلَى رَبِّکُمْ وَ اسْتَنْصِحُوهُ عَلَى أَنْفُسِکُمْ وَ اتَّهِمُوا عَلَیْهِ آرَاءَکُمْ وَ اسْتَغِشُّوا فِیهِ أَهْوَاءَکُمْ.

ترجمه :

امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند:

....بدانید که قرآن شفیعى است که شفاعتش پذیرفته آید و گوینده اى است که سخنش به تصدیق مقرون باشد. هر که را که در روز قیامت قرآن، شفاعت کند، بپذیرندش و، هر که را در روز قیامت قرآن، تقبیحش کند، سخنش به زیان او گردد.
در روز محشر آواز دهنده اى آواز دهد که «هر عمل کننده اى در دنیا، در این جهان گرفتار عاقبت عمل خویش است، مگر عمل کنندگان به قرآن» پس از عمل کنندگان به قرآن باشید و از پیروان قرآن و قرآن را دلیل شناخت پروردگار خویش گیرید و اندرز دهنده خود شمارید و هر اندیشه که بر خلاف قرآن در دل دارید، صوابش مشمرید و هواهاى نفسانى خود را در برابر آن خیانتکار انگارید.

به یقین، شفاعت قرآن با زبان حال یا با زبان قال درباره کسانى است که عامل به آن باشند و شکایت قرآن درباره کسانى است که آن را پشت سر افکنند و نسبت به آن بى اطلاع باشند و  در نهایت ،خوشا بحال عاملین به قرآن ،که در روز قیامت گرفتار عمل خود نخواهند بود و چون تجاری هستند که ضرری نکرده و سود فراوان در این راه اندوختند.

سیده زهرا امینی
۱۱مهر

حکمت 16

 

وَ قَالَ (علیه السلام): تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ، حَتَّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِی التَّدْبِیرِ.

ترجمه :

و امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند (ع): کارها دستخوش تقدیرند، آنسان، که گاه تدبیر سبب مرگ شود.

 

امام(علیه السلام) در اینجا به نکته مهمى اشاره مى فرماید و آن این که چنان نیست که همیشه انسان هاى مدیر و مدبر پیروز گردند; گاه تقدیرات همه تدبیرات آنها را برهم مى زند.

هدف از بیان این نکته آن است که گرچه انسان باید در همه امور هوشیارانه و مدبرانه عمل کند، اما چنین نیست که از لطف خدا بى نیاز باشد. خداوند براى بیدار ساختن انسان و شکستن غرور و غفلت او گهگاه امورى مقدر مى کند که بر خلاف تمام تدبیرها و پیش بینى ها و مقدمه چینى هاى انسان است تا به او بفهماند در پشت این دستگاه، دست نیرومندى است که هیچ کس بى نیاز از لطف و محبت او نیست.
در طول تاریخ گذشته و در زندگى خود بسیارى از این صحنه ها را دیده ایم که گاه افراد بسیار هوشیار و قوى و صاحب تدبیر ضربه هایى از تدبیر و هوشیارى خود خورده اند و دست تقدیر مسیرى جز آنچه آنها مى خواستند برایشان فراهم ساخته است.
تنها مطلبى که در اینجا تذکر آن لازم است این است که هرگز مفهوم این سخن آن نیست که انسان دست از تدبیر و دقت و بررسى لازم در کارها بردارد و همه چیز را به گمان خود به دست تقدیر بسپارد بلکه در همه حال ، هم باید، آیه 39 سوره نجم را بخاطر داشته باشیم که پروردگار  می فرمایند: 

وَأَنْ لَیْسَ لِلاِْنْسانِ إِلاّ ما سَعى

بهره انسان تنها با سعى و تلاش او ارتباط دارد.

و هم باید از اراده و تقدیرات الهی غاقل نشد و به یاد داشته باشیم که  همه چیز به دست اوست.
 

 

سیده زهرا امینی